یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین

یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین





۴ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

-نبودن آدم‌ها را،

می‌شود با ساعت های معمولی اندازه گرفت.

اما نبودن تو را،

با ساعت شنی اندازه می‌گیرم..

و حالا،دقیقاً دو اقیانوس و یک صحرا است که نیستی.

 

-حسنا زرین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۰ ، ۱۸:۵۸
خانمِ سین

من را بِبُر 

من را بِبَر 

روی دست خودم باشم، می‌گندم...

باور کن! 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۰ ، ۰۰:۲۹
خانمِ سین

کجا بودی؟ شبایی که غما میکشتنم بی تو

نگاه کن تو چشای خیس و تنهاییم منم بی تو... 

تو اون آغوشی که تنها پناه گریه ها بودی

شبایی که من این زخمارو میشمردم کجا بودی؟؟

 

آره خلاصه آقای چاوشی بدجوری با روح و روان آدم بازی میکنه :')

همچین میزنه تو خال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۰۰ ، ۱۷:۲۴
خانمِ سین

دروغ نگم تا همین چند روز پیش خیلی داشتم زور میزدم که یسری چیزا رو تغییر بدم 

مثلا با عقل قناس و دو دوتا چهارتایی چِرتَکی‌ه خودم، یسری اتفاقات رو یطور دیگه رقم بزنم 

همش فکر میکردم که اگر فلان رفتار رو میکردم الان فلان موقعیت رو داشتم یا اقلا بذار فلان کار رو انجام بدم تا اون چیزی که دلم میخواد رو خودم برای خودم رقم بزنم...

اما نه!

واقعا دیگه میخوام تسلیم باشم.... خیلیییی چیزا دست ما نیست. 

مثلا اگر روزیه تو ماهی اِن تومن باشه، حالا تو برو سه شیفت کار کن، زیرآب همکارت رو بزن که خودت رو عزیز کنی و بتونی حقوق بیشتری در بیاری... اما سر برج که میشه میبینی اَی دلِ غافل...

نه!

باز حقوقت همونه، یا حالا اگرم زیاد شده

 اَد یه ماجرایی پیش اومده که تو باید جیرینگی اون حقوقِ اضافت رو بدی بره! 

ولی یه موقع هم هست که نشستی تو خونه و همون حقوقه و به اصطلاح روزیت 

میرسه به دستت... 

خیلی قشنگ و باکَلاس :) 

خلاصه میخوام نجنگم... میخوام دست از بحث کردن و جنگیدن الکی و مقایسه کردن خودم با دیگران بردارم. 

هرچه پیش آید خوش آید

ما که خندان می‌رویم 

هوم؟ 

:) 

شد شد،،، نشد نشد 

بیا از استشمام بویِ خوشِ خاکِ نم زده‌یِ پاییز لذت ببریم :) 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۸:۲۹
خانمِ سین