یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین

یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین





۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۱ ثبت شده است

استوری‌اش را باز کردم 

باز هم نجف بود! 

با هر استوری انگار یک تکه از قلبم را می‌کندند... 

بغضی گلویم را گرفت. 

عجیب حسِ تنهایی و دوست نداشتی بودن بهم دست داد. 

چه می‌شود که یسری ها انقدر برای آقا عزیزند که سالی چند بار طلبیده می‌شوند و من به زووور چندین سال یکبار امام رضا میطلبتم. 

رازش چیست؟

سِرش چیست؟ 

خدایا چرا ما دلبری از تو را هیچ جوره بلد نیستیم؟! 

دیشب بعد از چندین شب غیبت توفیقی دست داد و به جمکران رفتم. 

در آن رفت و آمد ها، یک نفر تازه از کربلا برگشته بود و در حال پخش سوغات سوغات بود، دیگری  کربلا بود و در گروه اعلام میکرد نائب الزیاره‌مان هست و یکی درِ گوشم میگفت که عازم است و به کسی نگویم و پیش خودمان بماند... منم هاج و واج با حالِ گنگ و مبهمم لبخندِ سردی میزدم و دعا گو بودم که ان‌شاءالله صحیح و سالم بروید و برگردید و خیلی التماس دعا و در دلم آهی میکشیدم که تا کی نظاره‌گرِ این ماجرا و جاماندگی خواهم بود؟ 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۲:۱۲
خانمِ سین

آنقدر این روزام با کِرختی میگذره که پاک یادم رفتم تولد رفیقم رو.

 

همینجا با تأخیرِ شش روزه تولدت رو تبریک میگم دلبر جان 

رفیق جان 

همدم جان

داداش جان 

 

تولدت مبارک داش ابرام* :)

 

(شهید ابراهیم هادی*)

 

راستی داش ابرام، ما انقدر به یاد شماییم، شما چی؟

یاد این بنده‌ی حقیر میکنید!؟

میدونی که چقدر محتاج دعاتم با معرفت :') 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۹:۰۳
خانمِ سین

کاش یکی تو دل من بود و می‌فهمید که چی داره بهم میگذره 

هزااار نفر دارن تو دلم رخت میشورن

حالم شده عین هوای طولانی که اصلا بهش اعتباری نیست

یک لحظه ابری

یک لحظه رعد و برق و بارش

و بعد آفتابی

....

خدایا به قلب و روحم  آرامش بده

کمکم کن به مقام رضا برسم، راضی باشم به رضات و انقدر فکر و خیال نکنم

آه خدایا...

کمکم کن

کمکم کن

کمکم کن 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۶:۵۳
خانمِ سین