افراد سمی
کاش امشب نرفته بودم مهمونی.
چقدر بعضی آدم ها انرژیشون منفیه طوری که دو نفر برای خوردن انرژی مثبت یه جمع بیست نفره کافیه!
چقدر این آدم های مودی آدم های کثیفین. چقدر حقیرن.
راستش الان که این ها رو نوشتم، یهو یاد حاج قاسم افتادم. نکه بخوام مقایسه کنم نه اصلا! اون کجا ما کجا.
اما یاد اون روزی افتادم که دقیقا چند روز بعد از مراسم باشکوهش، معلوم شد که هواپیمای اوکراین توسط خود ایران اونم با لفظ خطای انسانی زده شده!
چقدر آدم های مودی و حقیر ریختن تو خیابون و عکس و پوستر حاج قاسم رو آتیش زدن و توهین کردند.
آدم میمونه که خدا بهشون چیزی بعنوان عقل نداده؟؟ عقل هیچی انصاف چی؟ خدا بهشون انصاف نداده؟ معلومه که نه. اونا یسری آدم حقیر و دهن بینن که از نعمت عقل و تفکر محرومند.
راستش خانوادهام خط قرمزمنند. اینو به آقای میم هم همین اولین جلسه ها گفتم!
گفتم به خانوادهی من نباید حتی تو بگید!
امشب وقتی فهمیدم دو نفر آدمِ بیمار کنار هم نشستند و دارند پست سر پدر من حرف میزنند خیلی حالم بد شد! خیلی!
آنقدری که می خواستم پاشم و از اون جمع بزنم بیرون. الآنم هنوز حالم بده.
مدام یه حدیثی از پیامبر (ص) که توی کتاب سه دقیقه در قیامت خوندم تو ذهنم میاد که میفرمایند: سرعت نفوذ غیبت در پاککردن اعمال نیک مومن از سرعت سوختن چوب خشک هم بیشتره!
همون توی جمع این حدیث یادم اومد و تونستم خودم رو کنترل کنم.
خدا جای حق نشسته نه؟
بله قطعا! جوری که امشب وقتی همین شخص وارد جمع شد همه یهو حالشون بد شد و گفتند الان یه بَلوایی به پا میکنه!
آخه شب قبلش همین شخص توی جمع به یکی توهین کرد. و کلا شخصیت این فرد برای همه اظهر من الشمسه. اما متاسفانه هنوز دل من بزرگ نشده!
هنوز مثل پریسا نمیتونم حرف و رفتار اینجور افراد برام بی اهمیت باشه.
خدا انشاءالله عاقبت همه رو ختم بخیر کنه.
قبل از مهمانی رفتن و مهمان اومدن
سوره های ناس و فلق رو بخونید.
مابقی هم ابتلائاتِ ناگزیرِ همه ی ماست... صبور باشید :)