یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین

یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین





کی از آینده خبر داره؟

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۶:۰۸ ب.ظ

خب راستش

این روزهام رو دوست دارم. 

درسته تصورم پارسال همین موقع ها 

برای امسالم همین موقع ها چیزی بود که الان زمین تا آسمون فرق داره! 

اما هرچی که هست

دوستش دارم. 

حتی خستگیِ آخر شبام

که به زور چشمامُ باز نگه میدارم تا پیام های چند ساعت نخوندم رو بخونم و جواب بدم..

و یا حتی عاشق اون موسیقی لایتیم که تو ماشین زمان برگشت از کارگاه  پِلی میکنم و توو خیابون خلوت برای خودم بلند بلند همخونی میکنم و کیف میکنم 

راستی چند وقتی بود که باخودم قهر بودم؟ 

چقدر از خودم فراری بودم! 

از تنهاییم بیزار بودم... 

ولی الان این تنهاییِ انتخابیِ شاید از روی جبر و تقدیرم رو دوست دارم:) 

میدونم که حتما باید تمام این مسیر رو میومدم تا به بلوغ فکری  برسمُ خودم رو بیشتر دوست داشته باشم. 

و نسیمِ ملایمی که از درز پنجره بهم میخوره و سردم میشه و باخودم میگم

عمر رو میبینی؟

داره عین باد میگذره! 

یبار دیگه پاییز اومد...

بازم من با اومدنش بیشتر هر از فصلی هیجان دارم و منتظرم

منتظرِ تو، انتظاری که میدونم چقدر با سال های قبل فرق میکنه. 

پاییز۹۹

پ.ن١:داشتم دفترچه یادداشتِ گوشیم رو بالا پایین میکردم که چشمم به این متن افتاد، گفتم اینجا هم به اشتراکش بذارم :) 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۰/۰۲/۰۸
خانمِ سین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">