شبانهی نمیدونم چندم.
سلام
الان که دارم این بلاگ رو مینویسم خیلی خستم
اما گفتم بذار اینو تا یادم هست اینجا یادداشت کنم و بعد بخوابم
البته دکترم بهم توصیه کرده بود که اصلا شبا گوشیم رو با خودم به رخت خوابم نیازم، اما خب... ترکِ عادت موجبِ مرضه😅
آقا
میخواستم این رو اینجا بنویسم تا هم یاد خودم بمونه، هم یکی شاید خوند و بهش توجه کرد
که کلامِ ما بسیار مؤثره بر روی وقایعی که برامون رخ میده
چیزایی که مینویسم
حسی که به خودمون منتقل میکنیم
من خودم به شخصه امسال که تولدم شد و هر کی اومد بهم تبریک گفت و آرزویِ کلیشهایِ ١٢٠ سال عمر کنی رو برام کرد، با یه لحنی گفتم
آقا نفرین میکنی؟
زد و من چند روز بعدش مریض شدم تا الان که در خدمتتون هستم
حالا شاید با خودتون بگید چه ربطی داشت؟
خب بایذ بگم، آدم باید سالم باشه که ١٢٠ سال عمر کنه، هوم ؟
اصن آدم بااااید سالم باشه تا به درد خدا و خلقِ خدا بخوره...
الان امروز سه ساعت رفتم سر کار، اومدم انقد به جا افتادم که نگو
کلی قرص و چیز میزِ تقویتی خوردم تا حالم قدری جا اومد...
خلاصه.
خانمِ سین، سرِ جدت بیا و یکم روی حرفات
فکرات
انرژی ای که در طول روز میدی و میگیری
دقت کن
والسلام
گود نایتن:) ✨