به وقت مدرسه
يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۴۰۱، ۰۷:۴۱ ق.ظ
از چهارشنبه که از مدرسه برگشتم علایم بیماری نمایان شد.
تب، بدن درد، سرفه، بی حالی ..
داشتم خدا خدا میکردم که تا شنبه حالم بهتر شود.
الحمدالله شد. اما همچنان سرفه های بدی میکنم.
حالا چیشده که سر صبحی دارم گزارشِ حالم را میدهم؟ در مدرسه یک نفر نیامد بپرسد که خانمِ سین چیشده، خدا بد ندهد؟ خب به امروز نمیامدی و استراحت میکردی !
دریغ از یک نفر:)
اینجا حس میکنم در قلب اروپا هستم، کسی به کار کسی کار ندارد.
نمیدانم شاید خیلی دیگر توقعی شدهام.
میدانی جانم. کلا باید پوست کلفت شد.
بگذریم. بروم مشق های امروز را بازخورد بدهم. فعلا :)🖐️
۰۱/۰۷/۲۴
شما توقعی نشدین، آدما دارن فرق می کنن، سبک زندگی غربی بالاخره روی روحیات اثر می ذاره.