یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین

یادداشت‌هایی (شاید) برای فردا :)

وبلاگ شخصیِ خانمِ سین





۱۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

با تجربه‌ای که تو این چند وقته دارم

دارم بلکل حسن‌ظنم رو از دست میدم... 

همش حس میکنم میخوان سرم کلاه بذارن... دارن بهم دروغ میگن...دارن ازم سوءاستفاده میکنن! 

البته که همه رو نمیشه با یه چوب زداا :)

اما یطوری این چند وقت بهم دروغ گفته شد که دیگه دست خودم نیست، نمیتونم به کسی اعتماد کنم! 

هووووف

بخوای بری دنبال رویاهات و مستقل شدنت یطور باید بها بدی 

نری هم یه عمر خودت رو سرزنش میکنی... 

زندگی کردن هم خسته‌ها!!! 

خیلی این چند وقته تحت فشارم... من در کل آدم ساده‌ای‌ام از اینا که زود گول میخورن... از اینا که فک میکنن همه مثل خودشون نیتهاشون پاک و صاف و سادست... از اینا که فک میکنن همه عین خودشون زیر و روشون یکیه!

هوووف... 

دارم به داشتنه بندِ "پ" فکر میکنم... به اینکه فلانی نه دوییده... نه زحمتی کشده.. نه حتی به قولِ قدیمی ها عرق جبینی ریخته...

با همین بند رَهِ صدساله رو یه شبه طی کرده و من باید حالا حالا ها بدوعم تا به اون برسم... 

یا حتی به قولِ یه بنده خدایی چه بسا خودم رو شرحه شرحه کنم تا شاااید به اون برسم 

(البته میدونم اینا همششش ظاهرِ ماجراست اما واقعه زور داره برام!) 

بگذریم... 

خدای آدم‌هایی که جز تو پارتی‌ای ندارن شکرت 🙂🤲🏻

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۰ ، ۱۱:۲۴
خانمِ سین

همه چیز از اونجایی شروع شد که رفته بودم مصاحبه، خانم مصاحبه کننده ازم پرسید، خب چندتا کتاب درمورد امام زمان(عج) تاحالا خوندی؟

و من با خجالت سرمو انداختم پایین و گفتم هیچی.. ینی هرچی بوده از کتاب های دینی مدارس و دانشگاه خوندم...

حقیقت اونجا خیلی بهم برخورد، که چرا من حداقل دو سه تا کتاب در مورد امام زمانم یا ویژگی های منتظران نخوندم! ولی در عوض کلی کتاب چرت و پرتی که نه به درد دنیام میخوره نه آخرت و خوندم و از بَرم...

تا مصاحبم تموم شد و اومدم بیرون از اتاق، مستقیم رفتم کتابفروشی و سه چهار تا کتاب خریدم.. 

دوتاش رو خوندم 

اما این یکی رو که چند روزه شروع کردم اصلا یه چیز دیگست که هی میخونم و هی میگم وای بر من، چقدر در اشتباه بودم... چقدر تا الان توهم داشتم که من منتظرِ سینه‌چاکِ آقام... 

اسم کتاب هست "حاضری در میان غایبان‌". 

"آری! مهم‌ترین عنصر در انتظار، اخلاص در انتظار فرج است؛ یعنی بدونِ چشم داشت از امام، منتظر ظهورش بودن، است." 

​​لینک دانلود و خرید اینجا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۰۰ ، ۲۲:۵۷
خانمِ سین

کاش وقتی سر نماز میگیم الله اکبر،

از ته دلمون بهش اعتقاد داشته باشیم.

خدا بزرگتره

بزرگتره

بزرگتره!

بزرگتر از هر درد و مرضی که دلمونو داره مچاله میکنه!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۱۳
خانمِ سین

_____________________________________

تو چی؟ تو مرا جستجو میکنی...؟

وَ درمیانِ خاطراتت نفس میکشم...؟

صنمـــــا! 

هوایِ ما کـــن ...🕊️

______________________________________

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۰ ، ۰۰:۱۵
خانمِ سین