-نامهها روز به روز کم و کمتر میشوند و روزی میرسد که دیگر کسی چیزی نمینویسد.
[خلاصه که بیشتر مراقب این انقراض باشیم]
الان مثلا دلم لک زده که یه نامهی طول و دراز برات بنویسم و بدونم که میخونی و این اشتیاق رو با تک تک سلول هام حس کنم:)
یبار که داشتم حکمت های نهج البلاغه رو برای اولین بار میخوندم به حدیث زیری برخوردم که؛
امام علی(ع) (که جان ناقابلم به فدایش) میفرماید : اگر صبور نیستی،خویشتن را صبور جلوه ده، زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و سرانجام یکی از آنان نشود.
و از اونجایی که خیلییی آدم عجولیام، و بخاطر همین موضوع خیلی دارم اذیت میشم
میخوام یکم ادا آدم صبورا رو در بیارم
بلکن کم کم خداوند بر کاسهی صبر این بندهی حقیر بیافزاید :')🤲🏻
[صبوری عزیز؟
بدم صبوری...
ادا عجول هارو در نیـــار
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که صبوری :) 🤲🏻]
-دلم میگیرد؛
برای نهنگی که سمت چپ قفسهی سینهام میتپد،
نمیداند..دردش کجاست.
تنها در ساحل آرام میگیرد.
#حسنا_زرین
[اِی قرار دل های بی قرار، شکرت
اِی از رگ کردن به ما نزدیکتر، شکرت]
آقای رئوف،
عالیجناب لبخندهای مُوَجَه،
فوارهی طلاییِ باغِ خدا،
حرمت و نمک سفرهها،
ایستگاهِ آخر قطار درماندگی،
هشتمین آنزیم گناهشویی،
پدرِجَدِّ تمام ما غُربا،
علی ابنموسا،
جناب آقای امام رضا،
تصدقتان،
شهادتتان تسلیت باد🖤
یادتونه تو یکی از بلاگ هام گفته بودم آدمِ حسودی نیستم اما به کسایی که طعم عشق رو چشیدن حسودیم میشه؟
حالا این مورد رو هم باید به لیست حسادتم اضافه کنم
به کسایی که دلبری از خدا رو خوب بلدن، به شــدت حسودیم میشه :')
مثل این متن که چه دلبریای از آقا کرده....
چقدر بعضیها آداب دلبری کردن رو بلدن!
ما که فقط بلدیم شلم شولوایی یه چیزایی تو دلمون بگیم و چهار تا قطره اشک بریزیم 😔
آه از درمانگیه این زبون وقتایی که تو دل آدم غوغاست...